یکهزار و ۲۰۰ قطعهساز در شرایطی بهصورت مجزا با تیراژ پایین دستبه تولید میزنند که هنوز نیاز خودروسازان در خط تولید به لحاظ قطعه برطرف نشده و شمار بسیاری از خودروهای تولید دو خودروساز بزرگ نیز بهصورت ناقص زیر آفتاب و در کف پارکینگ آنها باقی ماندهاند. از همین رو، کارشناسان بر ضرورت مجموعهساز شدن قطعهسازان تاکید دارند که این موضوع هم با شرایط فعلی امکانپذیر نیست؛ چراکه نه قطعهسازان اکنون از اتحاد کافی برای همکاری برخوردار هستند و نه بسترهای اقتصادی برای بزرگشدن برخی از آنها و تبدیلشان به مجموعهساز وجود دارد. بنابراین با این شرایط هدف اصلی صنعت خودرو یعنی داخلیسازی قطعات نیز با تیراژ پایین تولید قطعهسازان زیر سوال میرود. موضوعی که امیرحسن کاکایی، کارشناس صنعت خودرو ضمن تایید آن در گفتوگو با «دنیای خودرو» به بیان نظرات خود پرداخته است.
بازگشت تحریمها مشکلات متعددی را در صنعت خودرو به وجود آورده که یکی از آنها بحث همین کمبود قطعه است؛ در این رابطه فکر نمیکنید زمان آن رسیده قطعهسازان کوچک در قالب همکاری با مجموعهسازها باید فعالیت و نیاز خودروسازان را برطرف کنند؟
اینطور نیست که یکشبه بگوییم همه قطعهسازان باید بیایند و به مجموعهسازان بپیوندند. چنین امکانی وجود ندارد. همچنین باید ببینیم یک قطعهساز کوچک یا بزرگ است و اگر با یک مجموعهساز جوینت شود، چقدر در بازار میتواند مفید عمل کند. بنابراین برای اینکه قطعهساز بتواند در قالب اتحاد با مجموعهساز موفق فعالیت کند، نیاز به دو توانایی مهم دارد؛ نخست آنکه توان فنی کافی برای این کار را داشته باشد، دوم اینکه مشکلاتش به لحاظ سرمایه و منابع مالی حل شود. چنین قطعهسازی با داشتن یک چشمانداز سودآور میتواند هم مسیر پیشرفت برای خود را طی کند و هم بخشی از نیاز خودروسازان را برطرف کند.
درحالحاضر در تمام بخشهای صنعت صحبت از داخلیسازی قطعات به میان میآید. به نظر شما مجموعهسازان تا چه اندازه میتوانند برای بومیسازی صنعت خودرو موفق عمل کنند؟
اکنون که تحریمها بازگشتهاند و بحث داخلیسازی داغ شده، تولید قطعهسازان نیز افزایش یافته است که این نه به دلیل تحریمها بلکه به این دلیل است که نرخ ارز بعد از نوسانات زیادی که پشت سر گذاشته، اکنون به یک نرخ واقعی رسیده است. متاسفانه در گذشته بهدلیل دستوری نگهداشتن این نرخ، تولید برای قطعهسازان صرفه اقتصادی نداشت و همین موضوع باعث این شده بود حتی آنها واردات را به تولید ترجیح بدهند و از تمام ظرفیتشان در این زمینه بهره نبرند. اما از زمانی که نرخ ارز به ۸هزار و ۸۰۰ تومان رسید، تولید یکسری از قطعات صرفه اقتصادی پیدا کرد. بنابراین اکنون قطعهسازان تولید بیشتر را هدف قرار دادهاند.
علت اصلی اینکه در گذشته صنعت قطعه پیشرفت چندانی نداشته، پایین نگهداشتن دستوری نرخ ارز و به تبع آن صرفه اقتصادی واردات نسبت به تولید بوده است؟
بله؛ متاسفانه همینطور است. پیشرفت و توسعه در صنعت باید روند طبیعی خود را طی کند و نمیتوان با اقتصاد دستوری و مصنوعی زمینه پیشرفت را برای صنعت فراهم کرد. تا زمانی که هرچیزی را بهصورت مصنوعی نگه داریم، امکان توسعه را از آن خواهیم گرفت، صنعت قطعه هم مجزا از این موضوع نیست. از همین رو، مسئولان نمیتوانند دستوری بگویند یک قطعهساز باید مجموعهساز شود یا به یک مجموعهساز بپیوندد. البته اکنون مجموعهسازان خوب و بزرگی در کشور داریم که ۶ شرکت از آنها بزرگ هستند و ۱۰ تا ۱۵ مجموعهساز دیگر نیز ظرفیتی متوسط و پایین دارند که اینها را هم میتوان به سمت بزرگشدن پیش برد. البته بسیاری از مجموعهسازان که در زمینه تولید قطعات الکترونیکی فعالیت میکنند برای بزرگشدن در تلاش هستند. البته برای این کار نیاز به توسعه فناوری و سرمایهگذاری دارند.
اکنون که در شرایط تحریمی قرار داریم، این پیشرفت و توسعه در صنعت قطعه چگونه حاصل میشود؟
اتفاقا در این شرایط که از قطعهسازان بزرگ دنیا فاصله گرفتهایم، نیاز بیشتری به توسعه فناوری داریم. البته این توسعه هم بدون سرمایهگذاری حاصل نمیشود. برخی قطعهسازان این فناوری را خریداری میکنند و دست به ارتقای آن میزنند و برخی دیگر نیز با دور زدن تحریمها و کپیبرداری، داخلیسازی قطعات مورد نیاز را پیش میبرند.
اشاره کردید اکنون شرایط برای صنعت قطعه به لحاظ نرخ ارز از توجیه کافی برخوردار است. درصورتیکه دوباره دولت دست به تثبیت دستوری این نرخ بزند، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
اگر دوباره نرخ ارز دستوری شود، باز هم داخلیسازی توجیه خود را از دست میدهد و برای قطعهسازان واردات بهصرفهتر از تولید خواهد بود. اما اگر نرخ ارز تغییر نکند و به همین روال طبیعی خود پیش رود، بهتدریج قطعهسازان رشد خواهند کرد و مجموعهسازان بزرگ شکل میگیرند. اما هنوز برای این موضوع در اقتصاد کشور کار زیاد است و مسئولان راه طولانی در پیش دارند. درحالحاضر مشکلات ساختاری بسیاری در صنعت خودرو داریم و جای تاسف است که از ۳۰ خودروساز کشور، ۲۸ خودروساز با تیراژ تولید بسیار کم دست به فعالیت میزنند. وقتی تیراژ تولید خودروسازان پایین باشد، تولید قطعه هم صرفه اقتصادی نخواهد داشت.
آیا پیشنهاد شما در نخستین گام برای پیشرفت صنعت خودرو و حرکت قطعهسازان خرد به سمت مجموعهساز شدن، افزایش تیراژ در شرکتهای خودروساز است؟
بله؛ تنها در این صورت است که داخلیسازی قطعات هم از توجیه اقتصادی برخوردار میشود. درحالحاضر بیشترین تیراژ خودرو متعلق به پراید است که تیراژ ۵۰۰هزارتایی داشته، چنین تیراژ پایینی انجام خیلی از کارها در صنعت قطعه و پیشرفت در این زمینه را بدون توجیه میکند.
درحال حاضر خودروسازان هم با مشکلاتی مواجه هستند، چطور باید آنها را به سمت افزایش تولید ترغیب کرد؟
باید خودروسازان به این سمت بروند که از پلتفرم و قطعات مشترک استفاده کنند، همین موضوع باعث خواهد شد تیراژ تولیدات قطعهسازان نیز افزایش یابد. آنها باید طراحی پلتفرمهای مشترک به این زودیها انجام نخواهد شد، چراکه اکثر خودروهای ما خارجی و از شرکتهای مختلف هستند و دستیابی به یک پلتفرم مشترک دشوار به نظر میرسد.
البته در اینجا ایراداتی هم وجود دارد؛ برای نمونه پژو و سیتروئن پلتفرمهای مشترک دارند، اما پژو با ایرانخودرو و سیتروئن با سایپا قرارداد بسته است. اگر همکاریهای مشترک در سطح خودروسازی شکل بگیرد، قطعهسازان هم میتوانند تیراژشان را بالا ببرند. همین افزایش تیراژ هم زمینه توسعه فناوری را در زمینه قطعه فراهم خواهد کرد.
با این تفاصیل، نحوه عملکرد خودروسازان در طراحی اهمیت بالایی دارد. از طرفی قطعهسازها باید باهم متحد شوند و قطعات را با تیراژ بالاتر و با همکاری هم تولید کنند. همانطور که درباره خودروسازی میگوییم باید متحد شوند، در قطعهسازی هم این اتفاق باید رخ دهد. چراکه امکان ندارد هر ۱۲۰۰ قطعهساز بتوانند به سمت بزرگشدن و مجموعهساز شدن پیش روند، اما زمینه این وجود دارد که اینها باهم متحد و مجموعهساز شوند.
در کنار این موضوع، خودروسازان نیز باید جایگاه مالکیت معنوی را به رسمیت بشناسد تا زمانی که قطعهسازان سرمایهگذاری میکنند و کاری را توسعه میدهند، به خودشان این اجازه را ندهند با شرکت دیگری همکاری کنند. بدینگونه سرمایهگذاری برای قطعهسازان نیز صرفه اقتصادی خواهد یافت. اکنون باید به این سمت برویم که قطعهسازان بتوانند دست به تولید با تیراژهای بالا بزنند و مسیر توسعه و فناوری را در پیش گیرند.